**یا رسول الله ص**
**مبعث حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و ذریته**
چهچه زن بلبل بیا در گلستان
طوطی شکرشکن شد نغمه خوان
قمری و دراج در دشت و دمن
کبک و تیهو آمده اندر چمن
غرق شادی عالم مُلک و مَلک
در تعجب گردش چرخ و فلک
نرگس و نسرین و یاس و یاسمن
پاره کرد از شوق در بر پیرهن
سرو و کاج و لاله و هم ارغوان
خرم و سرسبز اندر بوستان
آدم و نوح و خلیل و هم ذبیح
یوسف و یعقوب و موسی و مسیح
صدهزاران یونس و ایوب و هود
جملگی اندر قیام و در قعود
بهر تعظیم شه والاگهر
با ملائک ایستاده سر به سر
گشته گلشن عالم لاهوتیان
می رسد این مژده بر ناسوتیان
کِای گروه خاکیان اینک رسید
پیک حق از سوی خلاق مجید
ساقیا می ده که روز مبعث است
اهل عالم جمله غرق نعمت است
وحی شد از جانب رب جلیل
رُو سوی کوه حرا ای جبرئیل
ده به احمد از سوی ما این پیام
گو رسانیده خداوندت سلام
برگزیدم من تو را روی زمین
تا شوی جانا تو ما را جانشین
جبرئیل آمد ز سوی کردگار
در حضور خسرو والا تبار
گفت برخوان ای شه ارض و سما
تا شوی وابسته بر لطف خدا
در جوابش گفت آن پور خلیل
گو چه خوانم ای برادر،جبرئیل
گفت برخوان نام خلاق مجید
آن که از یک مشت خاکت آفرید
نام آن کس کافریدت از عَلَق
آن که باشد در جهان رب الفلق
آن که انسان را ز لطفش برگزید
نطفه را هر لحظه چون گل پرورید
گه علق گه مضغه گه بودی عظام
با تبارک گفتن حق شد تمام
بعد از ان علم و قلم دادش چنان
تا نماید نعمت حق را بیان
تاج کرمنا بنه اینک به سر
خلعت انا فتحنا کن به بر
رو به سوی مردم نادان بگو
نام حق را ای رسول راستگو
لطف حق در هر کجا یار تو هست
غم مخور حق یار و غمخوار تو هست
شه ز جا برخاست عزم خانه کرد
همچو بلبل رو سوی کاشانه کرد
هر درخت و سنگ کان شه می رسید
بهر تعظیمش یکایک می خمید
تا که آمد وارد کاشانه شد
روشن از نور جمالش خانه شد
چون خدیجه آن زن والاتبار
همسرش را دید باشد بی قرار
دید می لرزید آن فخر زمن
شد پریشان حال آن محبوبه زن
گفت جانا چیست می بینم تو را
این چنین آشفته حال ای باوفا
گفت رو آور دثاری در برم
تا بخوابم لحظه ئی ای همسرم
گوش کن جانا که بی چون و چرا
گشته ام مبعوث از سوی خدا
تا کنم خلق جهان را رهبری
این نشانی هست از پیغمبری
همسرش گفتا که ای آرام جان
منتظر بودم بیاید این زمان
حین شهادت میدهم ای همسرم
خالق عالم خدای ذوالکرم
باش اینک از وفا بر من گواه
هست ایمانم به تو هم بر اله
من تو را با جان و دل دارم قبول
کز سوی حق گشته ای جانا رسول
با تو بیعت می کنم ای گل عذار
شکر لله گشتم اینک رستگار
بعد از آن آمد علی با صد وقار
کرد بیعت با هزاران افتخار
گفت پیغمبر کلامی دلنشین
یا علی هستی تو بر من جانشین
کلب درگاه تو "رونیزی" یقین
خواهد او لطف تو روز واپسین
گویم اینک بعثت سبط رسول
نوگل گلزار زهرای بتول
بعثتش در کربلا شد جلوه گر
خواهرش از این مصیبت نوحه گر
اکبر و عباس و عون و جعفرش
هر که قربانی به راه داورش
داد هفتاد و دو از قربانیان
تا بماند حکم قرآن جاودان
وحی شد از جانب پروردگار
کِای حسین ای خسرو والا تبار
غم مخور جانا که غمخوارت منم
خونبهایت یاور و یارت منم
هر چه خواهی می کنم بر تو عطا
روز محشر ای شهید کربلا
دوستانت را ببخشایم همه
بر تو، هم بر مادر تو فاطمه
دشمنانت در جهنم جا دهم
تا ابد در سافلین مأوا دهم
ای که هستی مصطفی را نور عین
قهرمان کربلا یعنی حسین
ای که باشی کشتی بحر نجات
دست ما بر دامنت ای حق صفات
کلب درگاه شه گلگون قبا
زن به سر "رونیزیا" صبح و مسا
التماس دعا - برای شادی
روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....