امام حسین ع .... بند دهم ترجیعبند
بند دهم ترجیعبند
در خرابه شد چو آنها را مکان
روز و شب بودند در آه و فغان
تا شبی طفلی پدر در خواب دید
چون که شد بیدار بابا را ندید
گفت با زینب که ای خونین جگر
بودم اینک من به دامان پدر
گو چه شد بابم دگر ای عمه جان
از سفر برگشت آن آرام جان
زینبش گفتا که ای غم مبتلا
رفته بابت در زمین کربلا
غم مخور جانا که او آید همی
بر دل زارت نماید مرهمی
در خرابه شورش و غوغا تنید
نالهها آمد چو بر گوش یزید
گفت آن ملعون بی شرم و حیا
از که باشد وز چه این شورش به پا
در جوابش گفت کان بودش ندیم
در خرابه هست یک طفلی یتیم
گوئیا در خواب بابش دیده است
گشته چون بیدار دل رنجیده است
گفت آن ملعون پر جور و جفا
تا که رأس خسرو گلگون قبا
در خرابه آورند اندر برش
یک دمی آسوده گردد دخترش
زینبش با چشم گریان در کنار
دمبدم می گفت کِای سیمین عذار
گریه کم کن ای نهال نو ثمر
می رسد باب تو اکنون از سفر
ناگهان رأس شه لب تشنگان
آمد و شد بر رقیه میهمان
گفت عمه چیست این پوشیدهسر
گفت دارد این مراد تو به بر
زد عقب روپوش چشمش باز کرد
ناله و فریاد را آغاز کرد
گفت بابا آمدی خوش در برم
در کجا بودی تو ای تاج سرم
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....