امام حسین ع .... بند سوم ترجیعبند
بند سوم ترجیعبند
شاه دین چون گشت عازم بر جهاد
هر چه بودش بهر حق در کف نهاد
چون مَهی بنشست آندم روی زین
قدسیان گفتند بر وی آفرین
هِی بزد بر ذوالجناح نیکپی
کِای براق برق پیما تا به کی
رُو سوی میدان که روز محنت است
بر سر ما جمله ابر رحمت است
شد خرامان آن شه والاتبار
کهکشانها گشت از وی شرمسار
رو به روی لشکر آمد همچو شیر
ایستاد و با کلامی دلپذیر
گفت با آن کوفیان بی حیا
من حسینم نور چشم مصطفی
پیرو قرآنم و دین رسول
مادر من هست زهرای بتول
دعوتم کردید در این سرزمین
میزبانی در جهان نبود چنین
گر کشم تیغ از کمر ای کوفیان
می کنم این دشت چون فصل خزان
دست و سرها را کنم از تن جدا
تا ببیند ابنسعد بی حیا
ضرب دست خود کنم گر آشکار
آفرین گوید مرا پروردگار
می کنم اتمام حجت بر شما
هر که باشد طالب دین خدا
سوی ما آید که گردد رستگار
جاودان ماند به پیش کردگار
ناگهان از خیمه گه بر شد فغان
در میان بانوان و کودکان
ذوالجناحش راند بر سوی حرم
گفت زینب یادگار مادرم
گو به من این ناله و فریاد چیست
این هیاهوی زنان از بهر کیست
گفت زینب کِای شه کون و مکان
چون طلب کردی تو نصرت این زمان
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذرّیه=نسل،فرزندان،سُلاله، دودمان، احفاد...