امام حسین ع ............ بند پنجم ترجیعبند
بند پنجم ترجیعبند
باز شد شه سوی میدان رهسپار
تا زند خود را به قلب کارزار
همچو شیر شرزه آمد بهر جنگ
برکشیدی تیغ خود را بیدرنگ
دید میآید صدایی از عقب
صبر کن ای پادشاه تشنه لب
دارم از زهرای اطهر مادرم
یک وصیت ای گل مهپیکرم
شد پیاده خسرو والاتبار
گفت خواهر چیست برگو آشکار
گفت می خواهم ببوسم روی تو
جای مادر حنجر خوشبوی تو
شه چو یاد مادرش زهرا فتاد
برکشید او آه سردی از نهاد
شد سوار و گفت زینب خواهرم
کن حلالم خواهر غم پرورم
عابدینم را پرستاری نما
کودکان را جمله غمخواری نما
چون روان شد کودکی از ره رسید
گفت شاها صبر کن دارم امید
او نظر افکند روی دخترش
خشک لب اما دو چشمان ترش
گفت می گردم یتیم و دربدر
گو چه سازم با گروه بد سیَر
در جوابش گفت ای نور بصر
عابدین باشد تو را جای پدر
رُو به خیمه آتشم بر جان مزن
کن شکیبایی تو ای سیمین بدن
چون سکینه رفت اندر خیمهگاه
زد به سر با ناله و افغان و آه
بود از بهر پدر او نوحه گر
دمبدم میگفت گشتم خونجگر
زینبش گفتا که ای نور دو عین
گریه کم کن ای گل باغ حسین
غم مخور ای دختر شیرین زبان
صبر کن یک لحظه ای آرام جان
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذرّیه=نسل،فرزندان،سُلاله، دودمان، احفاد...